English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5832 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synoptic chart U نقشه هوازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerobiosis U هوازی
aerobics U هوازی
anaerobe U بی هوازی
anaerobic U بی هوازی
aerobic U هوازی
epiphyte U گیاه هوازی
aerophyte U گیاه هوازی
aerobic power U توان هوازی
aerobic organisms U موجودات هوازی
aerobic bacteria U باکتری هوازی
aerobe U میکروب هوازی
maxvo U حداکثر توان هوازی
anaerobe U موجود غیر هوازی
inoperculate U یکی ازشکم پایان هوازی
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
plots U نقشه
designs U نقشه
plans U نقشه
mounted map U نقشه
plot U نقشه
plans U نقشه کف
map maker U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
draughtsmen U نقشه کش
design U نقشه
cartographers U نقشه کش
cartographer U نقشه کش
draftsman U نقشه کش
rambling U بی نقشه
cartograph U نقشه
schemes U نقشه
schemed U نقشه
scheme U نقشه
chart U نقشه
drawings U نقشه
drawing U نقشه
charted U نقشه
charts U نقشه
charting U نقشه
plotted U نقشه
program U نقشه
maps U نقشه
planners U نقشه کش
planner U نقشه کش
outlining U نقشه
map U نقشه
project U نقشه
model U نقشه
programs U نقشه
modeled U نقشه
modelled U نقشه
models U نقشه
projected U نقشه
planless U بی نقشه
designer U نقشه کش
designers U نقشه کش
visual aid U نقشه
plan view U نقشه کف
tracer U نقشه کش
tracers U نقشه کش
plan U نقشه
plotless U بی نقشه
projects U نقشه
plan U نقشه کف
outlines U نقشه
outline U نقشه
plat U نقشه
outlined U نقشه
chartography U نقشه کشی
cognitive map U نقشه شناختی
key map U نقشه راهنما
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
power struggle U نقشه تهاجمی
detail drawing U نقشه جزئیات
detail drawing U نقشه تفصیلی
construction drowling U نقشه کارگاهی
designment U نقشه کشی
weaving draft U نقشه بافت
weaving draft U نقشه فرش
land surveying U نقشه برداری
energy pattern U نقشه انرژی
control map U نقشه مادر
contour map U نقشه برجسته
map U نقشه [جغرافیا]
to make plans U نقشه ریختن
abbazzo U طرح نقشه
ground plans U نقشه مسطحه
ground plan U نقشه مسطحه
surveyors U نقشه بردار
to forge out plans U نقشه ریختن
surveyor U نقشه بردار
topography U نقشه برداری
insets U نقشه فرعی
insets U نقشه تکمیلی
chartography U ترسیم نقشه
chart series U سری نقشه ها
chart desk U میز نقشه
cadastral map U نقشه ثبتی
cadastral map U نقشه استراتژیکی
brodmann's map U نقشه برودمن
bleeding edge U حاشیه نقشه
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
pictomap U نقشه عکسی
battle pin U سنجاق نقشه
battle map U نقشه جنگی
base map U نقشه مبنا
base map U نقشه پایگاه
base map U نقشه مادر
approval of plan U تصویب نقشه
inset U نقشه فرعی
part plan U نقشه جزیی
mapwise U نقشه وار
process chart U نقشه عملیات
mapping U نقشه برداری
relief emboss U نقشه برجسته
map scale U مقیاس نقشه
map reading U نقشه خوانی
relief map U نقشه برجسته
rescale U نقشه کشیدن
schematic diagram U نقشه رادیو
scheme of life U نقشه زندگی
map orientation U توجیه نقشه
map margin U کناره نقشه
site plan U نقشه جایگاه
site plan U نقشه محل
situation map U نقشه وضعیت
star chart U نقشه ستارگان
power play U نقشه تهاجمی
polar diagram U نقشه قطبی
original map U نقشه مادر
original map U نقشه اصلی
planimetric U نقشه پلانیمتری
operation map U نقشه عملیات
planless economy U اقتصاد بی نقشه
planned chart U نقشه کروکی
planography U فن ترسیم نقشه
operation map U نقشه عملیاتی
nautical chart U نقشه دریایی
nautical chart U نقشه دریانوردی
plat U قطعه نقشه
plat U نقشه مسطحه
my cake is dough U نقشه ام باطل شد
mercator chart U نقشه مرکاتور
memory mapping U نقشه حافظه
memory map U نقشه حافظه
map maker U نقشه ساز
map exercise U مانورروی نقشه
stereotaxic atlas U نقشه مغز
hyerograph U نقشه بارندگی
hydrographic chart U نقشه دریایی
hydrographic U نقشه اب نگاری
geographic map U نقشه جغرافیایی
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
structural drawing U نقشه ساختمانی
general plan U نقشه عمومی
tabular drawing U نقشه شیب
topographer U نقشه بردار
topographic map U نقشه توپوگرافی
general plan U نقشه کلی
topographic map U نقشه برجسته
war plan U نقشه جنگی
Recent search history Forum search
1diegesis
0ترجمه نقشه فرش به انگلیسی
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com